دکتر حسن حضرتی: روز بعد از چالدران، پیروزی فرهنگی ایرانیان بر عثمانی است
دکتر حسن حضرتی، دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه تهران، در سخنرانی خود در اولین نشست از سلسله نشستهای علمی همگرایی منطقهای در حوزه تمدن ایرانی که با عنوان «بررسی طرح تشکیلِ اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی از منظر سیاسی، تاریخی و اقتصادی» که ساعت ۱۴ تا ۱۷ روز شنبه، یازدهم اسفند ماه، در تالار ایرج افشار کتابخانه ملی دانشگاه تهران برگزار شد، به موضوعات تاریخی در همگرایی منطقهای پرداخت. وی در بخشی از سخنرانی خود گفت:
آنچه که درباره این حوزه از زاویه موضوع این جلسه میتوان گفت این است که به طور کلی، به نظرم، رویکرد ما رویکرد صحیحی نیست و به گونهای عمل میکنیم که امکان گفتگو و همکاری را از بین میبریم تا این که به آن غنای بیشتری بدهیم.
کسی که تاریخ خوانده میداند که حوزه آسیای صغیر و بالکان یک حوزه تمدنی برای ایران و اسلام است. ما از دوره باستان آسیای صغیر بخشی از ایران و قلمرو سیاسی ایران بوده و حوزه تمدنی ایران در آنجا شکل گرفته و بعد از دوره اسلامی هم ادامه پیدا کرده است. بنابراین، از ابعاد گسترده و وسیعی این حوزه تمدنی برای ما یک سرمایه بزرگی است که میتوانیم از آن استفاده بکنیم؛ اما چگونه؟
آنچه که الان در واقع دارد اتفاق میافتد و برخی از مسائل منطقهای هم در آن احتمالاً دخیل است، این است که ما داریم بیشتر بر تفاوتها تأکید میکنیم و به رخ میکشیم، نزاعها و جنگها را برجسته میکنیم.
شاید یکی از نمونهها که بشود دربارهاش حرف زد جنگ چالداران است. جنگ چالدران اتفاقی است که بخشی از آن برای ما خوب است و بخشی از آن هم برای ما خوب نیست. یک جنگی بین ما و عثمانیها بود. در جنگ چالدران ما شکست خوردیم و به واسطه شکست در این جنگ از لحاظ سیاسی و نظامی متحمل آسیبهایی شدیم. برای این جنگ در کشور ما در جاهایی مراسم برگزار میشود و درباره حماسه چالدران و این جنگ صحبت میشود. وقتی از جنگ صحبت میشود، از جنگ بین دو ملت، از جنگ بین دو سرزمین سخن به میان میآید و اینجا دیگر از میراث مشترک سخن گفتن، امکان ندارد، اما چرا این راه را انتخاب میکنیم؟.
به روز بعد از جنگ چالدران فکر کنیم. اگر به روز بعد از جنگ چالدران بنگریم، میبینیم که نیاکان ما که برخی از آنان در نبرد بودند یا نبودند اما تحت تأثیر اتفاقات جنگ و بعداً پس از شکست، ناچار شدند به استانبول بروند یا برده شدند. از آنان بگوییم.
ما جنگ را میدان نظامی را باختیم و عثمانیها حتی تا تبریز هم آمدند و مدتی آنجا را اشغال کردند؛ اما بعدها و با رشادتهای زیادی که مردم نشان دادند و مقاومت کردند و کشته شدند، مهاجمان عثمانی را عقب راندند. ما در این برهه با یک قدرت جهانی که ده سال بعد تا محاصره وین (پایتخت امپراتوری اتریش) هم پیش رفت، مواجه بودیم. متأسفانه ما در تاریخ معاصر با دولتهایی درگیر هستیم که همسایه ما هستند؛ اما همسایه معمولی نیستند، قدرت جهانیاند؛ آن از عثمانی و این هم از روسیه؛ اما ما در همسایگی آنان، در مقابلشان از جمله در مقابل همین عثمانی، کوتاه نیامدیم و این به آنان اجازه ندادیم که ما را زیر سلطه خود ببرند و اشغال کنند و ضمیمه قلمرو خودشان بکنند که خیلی جاها رفتند؛ حتی تا آفریقا و بالکان رفتند؛ اما ما در بیخ گوششان این اجازه را به آنان ندادیم و این بدون تردید به وطن دوستی ایرانیان و غیرتشان که با همه امکانات و محدودیتهایی که داشتند، در مقابل این قدرتهای جهانی ایستادند، برمیگردد. به هر حال یک جاهایی را از ما گرفتند و یک جاهایی هم ما سرزمینهای از دست داده شده را پس گرفتیم و آنان را مجبور به امضای معاهداتی کردیم؛ اما آن چیزی که برای من مهم است و اینجا میخواهم دربارهاش صحبت کنم، این است که ما در جنگ چالدران به قدرت سیاسی و نظامی عثمانی باختیم؛ اما آنان در حدود ۱۰۰۰ نفر نیروی ماهر را در حرف و مشاغل مختلف شناسایی کردند و به آسیای صغیر و مشخصاً استانبول کوچاندند. یعنی سلطان سلیم این کار را آگاهانه انجام داد که بتواند از دانش و فن و مهارت ایرانیان استفاده کند در استانبولی که در دوره محمد فاتح، جد سلیم، از رومیان گرفته شده و خیلی از مسیحیان از آنجا مهاجرت کردند و رفتند و آنجا یک خلأیی از حیث نیروی انسانی ماهر وجود دارد و او میخواهد این خلأ را با نیروی انسانی ماهر ایرانی پر کند.
در دفاتر حِرَف، دفترهایی که مربوط به پیشهها و شغلها، در آرشیو عثمانی هست و الان درآرشیو دولتی ترکیه هست، هزار اسم هست که رئیس حِرَف مختلف بودند، از خوشنویسی گرفته تا معماری و کاشی کاری و … و اینان رفتند و مجبور بودند که به تن بدهند به قدرتی که اینان را اسیر کرده بود؛ اما کار خودشان را کردند و هنر ایرانی را به آسیای صغیر بردند، فن و مهارت و دانش ایرانی را با خودشان به آسیای صغیر بردند و در آنجا تثبیت کردند.
معماری عثمانی که یکی از درخشان ترین معماریها در جهان اسلام است که نمونههای مختلف آن را در آناتولی، ترکیه امروزی، میبینیم، بانیاش بانی مکتبش، یکی از اسرای جنگ چالدران به نام علی عجم است. این علی عجم کسی است که اسیر و به استانبول برده شده و این فرد توانسته به معماری عثمانی که تا آن زمان ادامه معماری رومی بیزانسی بود را تعیّن داد و شده معماری اسلامی عثمانی. علی عجم را کسی نمیشناسد؛ اما معمار سنان را خیلیها میشناسند؛ چرا؟ چون تصور همه بر این است که معماری عثمانی یعنی معمار سنان.
شما در خیابانهای استانبول، ازمیر و هر جایی در این آناتولی قدم بزنید، وقتی بنای خیلی باشکوهی میبینید میگویند این معمارش معمار سنان بود که شاید واقعیت هم نداشته باشد و یک نفر دیگری ساخته باشد، اما به خاطر این که به آن بنا عظمت بدهند و مطرحش کنند، میگویند معمارش، معمار سنان است؛ اما کسی نمیداند که استاد معمار سنان که بود!؛ استاد معمار سنان همین علی عجم ایرانی بود؛ ولی آگاهانه یا ناآگاهانه مسکوت گذاشته شده است. خود ترکها به این شخص بها نداند یا نخواستند بها بدهند و ما هم نادیده گرفتیم. چرا؟ چون همه توجه ما به جنگ چالدران بود و به روز بعد از جنگ چالدران توجه نکردیم؛ روز بعد از چالدران، پیروزی فرهنگی ایرانیان بر عثمانی است؛ روز بعد از چالدران، روز پیروزی دانش، فرهنگ و هنر ایرانی بر عثمانیهاست.
کاشیکاری که الآن در عثمانی هست، در واقع مکتب ساز اصطلاحاً که در کاشی عثمانی به کار میرود، بانی و مؤسسش یکی از ایرانیانی است که قبلتر از جنگ چالدران به اجبار به آنجا برده شده، خوشنویسیاش همین طور، خطاطی، خیاطی، شمشیرسازی، سپرسازی و … شاید نزدیک به ۴۰ یا ۵۰ حرفه در دفاتر حرف از آن نام برده شده که انتهای نام استاد آنها یا تبریزی است یا خویی اصفهانی است و … . خوب این چیزی است که ما احتمالاً خیلی میتوانیم دربارهاش حرف بزنیم و مانور دهیم. این همان قدرت میرزایی و زور فرهنگی ماست. در مسجد اورحان، پسر عثمان، مؤسس دولت عثمانی، محراب بسیار بزرگی هست که در چوبی که برای محرابش به کار رفته، در بدنه محراب، منظومه شمسی به گفته کارشناسان، با دقت بسیار زیاد حکاکی شده است و این یعنی که آن کسی که این کار را کرده، به چند هنر آراسته بوده، هم نجوم میدانسته و هم حکاکی و بعد در بالای آن نوشته، یک شعری با این مضمون که شما ما را به زور آوردید؛ اما ما کار خودمان راکردیم! [پنداشت ستمگر که ستم با ما کرد *** در گردن او بماند و بر ما بگذشت]. این یعنی ایرانی، در زمانی که از نظر سیاسی مغلوب است، قدرت فرهنگی و هنری خودش را آنجا به رخ میکشد.
در کتابآرایی ما در دفاتر حرف کسی را داریم که شاه قلی از اسرای چالدران.
کتابآرایی به طور کلی هم، تذهیب و تجلید و …، همه اینها، بانیاش این آقای شاه گلی ایرانی است.
در ساختار دولت عثمانی کسی را داریم به نام شهنامه جی که کسی است که در دولت عثمانی موظف بود تاریخ نگاری رسمی را بنویسد، یک منصب رسمی.
بنابراین، ما در همگرایی منطقهای و گفتگو با همسایگان باید بر مشترکات متمرکز شویم.
متن کامل این سخنرانی به زودی منتشر میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.